روان پریشی های وابسته به فرهنگ
در تشخیص اختلالات روانی همیشه باید عامل فرهنگ مراجع را در نظر داشت، زیرا علائم برخی از بیماری ها بسته به اعتقادات مذهبی و فرهنگی مراجع می تواند معمول و قابل توجیه باشد (مانند تسخیر روح,دعا نویسی, جن گیری, و..) در صورتیکه همان علائم در فرهنگ های دیگر به عنوان یک اختلال روانی طبقه بندی می شود.
آموك (رمش؛ amok) :
يك حمله تجزیهای است و وجه مشخصه آن عبارت است از يك دوره در فكر فرو رفتن و سپس فوراني از رفتارهاي خشن و يا ديگر كشي كه معطوف به اشيا يا افراد ديگر است. معمولا احساس مورد تحقير يا توهين واقع شدن سبب تسريع بروز اين حمله میشود. به نظر ميرسد كه حمله آمو فقط در مردان شايع است. اين حمله غالبا با افكار گزند و آسيب همراه است، سپس خودكاري (اتوماتيسم)، فراموشي، فرسودگي و بازگشت به وضعيت قبلي پس از حمله رخ ميدهد. برخي از موارد آموك ممكن است در خلال يك حمله سايكوتيك گذرا بروز كنند و يا اين كه شروع يا شعله ور شدن يك فرايند ساكوتيك مزمن را تشكيل دهند. اولين گزارشهایی كه از اصطلاح آموك در آنها استفاده شد، مربوط به مالزي بودند. در مناطق زير نیز الگوهاي رفتاري مشابهي يافت میشود. لائوس، فيليپين، پلي تزي (cathard or cafard) پاپواگينه نو و پورتوريكو (mal de pelea) و سرخپوستان ناوايو (iich'aa)
حمله عصبي (ataque de nervios).
اصطلاحي است براي توصيف شكلي از رنج و ناراحتي كه عمدتاً در ميان اقوام لاتيني كارائيب گزارش شده است. ولي در بسياري از مردم آمريكايي لاتين و نژادهای لاتيني مديترانه نيز شناسايي شده است. علايم شايع آن عبارتند از فرياد زدن به گونهای غير قابل كنترل، حملات گريستن، لرزش، احساس حرارتي در سينه كه تا سر كشيده میشود، و پرخاشگري كلامي يا جسمي، تجربههای تجزیهای، حملات غش يا شبيه تشنج و حركات حاكي از تهديد به خودكشي، در برخي از اين حملات به نحو بارزي مشاهده ميشوند ولي در ساير موارد وجود ندارند. خصوصيت عمومي حمله عصبي احساس از دست دادن كنترل و تسلط بر خويش اشت. حمله عصبي اكثرا پي آمد مستقم رويداد استرس زايي است كه در رابطه با خانواده رخ داده است (مثل مرگ يكي از بستگان نزديك، جدايي يا طلاق از همسر، تعارض با همسر يا فرزندان، يا شاهد بودن حادثهاي كه براي يكي از اعضاي خانواده رخ داده است) افراد مبتلا ممكن است نسبت به آن چه كه در حين حمله عصبي اتفاق افتاده است فراموشي پيدا كنند ولي پس از حمله به سرعت به سطح معمول عملكرد خود باز مي گردند. با اين كه توصيف برخي از موارد حمله عصبي با شرح حملات پانيك در DSM-IV مطابقت بسيار زيادي دارد. ولي همراهي بسياري از اين حملات با يك رويداد تسريع كننده و فقدان معمول علايم بارز حملات پانيك، يعني نگراني يا ترس حاد، اين حملات را از حملات پانيك متمايز میکند. دامنه تظاهرات حملههای عصبي از ابراز طبيعي رنج و ناراحتي كه با هيچ اختلال رواني همراه نيست، تا علايم مرتبط با اختلالات اضطرابي، خلقي، تجزیهای، يا شبه جسمي، متغير است.
خون خواب آلود (Sleeping blood يا sangue dormido)
اين نشانگان در اهالي پرتغالی جزيره cape verde و افرادي كه از اين مكان به ايالات متحده مهاجرت کردهاند يافت میشود. علايم آن عبارتند از درد، كرختي، لرز، تشنج، سكته مغزي، كوري، حمله قلبي، عفونت و سقط جنين.
Shenjing shuariuo (نورآستني).
در چين يافت میشود و مشخصات آن عبارتند از خستگي جسمي و ذهني، گيجي، سردرد، ساير دردها، اشكال در تمركز، آشفتگي خواب و فقدان حافظه، ساير علايم اين نشانگان مشتملند بر مشكلات گوارشي، كژكاري جنسي، تحريك پذيري، برانگيختگي و نشانههای مختلفي كه از آشفتگي دستگاه عصبي خودكار حكايت میکنند. علايم آن در بسياري از موكارد يا معبارهاي DSM.IV در مورد لاختلال خلقي يا اختلال اضطرابي مطابقت میکنند. اين تشخيص در CCMD-2 گنجانده شده است.
Shen-k'uei (تايوان) shenkui (چين)
يك برچسب عاميانه چيني براي توصيف علايق برجسته اضطراب يا پانيك همراه با شکایتهای جسمي است كه هيچ علت جسمي براي آن يافت نمیشود. علايم آن عبارتندت از گيجي، كمردرد، خستگي پذيری، ضعف عمومي، بي خوابي، روياهاي مكرر، و شكايت از كژكاري جنسي، مثل انزال زود هنگام و ناتواني جنسي . علايم اين نشانگان به دفع بيش از حد مني نسبت داده میشود كه ناشي از دفعات زياد مقاربت، استمنا، دفع شبانه مني يا دفع ادرار سفيد و كدري است كه معتقدند حاوي مني میباشد. دفع مفرط مني مايه ترس و نگراني است چون اين اعتقاد وجود دارد كه اين امر نمايانگر از دست دادن عصاره حياتي فرد است و بنابراين میتواند زندگي فرد را به خطر بيندازد.
Shin-byung
يك برچسب عاميانه كرهاي است براي نشانگانی كه مشخصه مراحل اوليه آن عبارت است از اضطراب و شکایتهای جسماني (ضعف عمومي.گيجي. ترس. بي اشتهايي. بي خوابي. مشكلات گوارشي) و به دنبال آن تجزيه و تسخير به وسيله ارواح نياكن.
طلسم (spell)
يك حالت خلسه است كه در آن فرد با ارواح يا بستگان متوفاي خود ارتباط برقرار میکند. گاه اين حالت با دورههای گذرايي از تغيير شخصيت همراه میشود. اين نشانگان مختص فرهنگ در ميان افراد آمريكايي ، افريقايي و اروپايي – آمريكايي ساكن جنوب ايالات متحده ديده میشود. افسونها در سنت عاميانه. رويداد پزشكي تلقي نميشوند ولي ممكن است در شرايط باليني اشتباها به عنوان حملات سايكوتيك تعبير گردند.
Susto(هراس يا فقدان روح) .
بيماري عامیانهای است كه در ميان برخي اقوام لاتيني ايالات متحده و نيز مردم مكزين. آمريكايي مركزي. و آمريكاي جنوبي شايع است. اسامي د يگر susto عبارتند از pasmo.espanto ، perdida del alma. Tripa ida يا chibili اين بيماري به رويداد هراس آوري نسبت داده میشود كه سبب میشود روح از بدن خارج گردد و اندوه و ناخوشي ايجاد میکند. افراد مبتلا به susto در نقشهای اجتماعي مهم خود فشار و ناراحتي زيادي را تجربه میکنند. علايم ممكن است در هر زماني. از چند روز تا چند سال پس از تجربه هراس آور ظاهر شوند. اين اعتقاد وجود دارد كه موارد بسيار شديد susto میتواند باعث مرگ فرد شود. علايم تيپيك آن عبارتند از اختلال اشتها. خواب ناكافي يا مفرط. خواب آشفته يا توام با رويا.احساس اندوه. فقدان انگيزه براي انجام تمام كارها. و احساس بي ارزشي يا آلودگي . علايم جسمي همراه susto ممكن است به صورت اختلال افسردگي عمده.اختلال فشار رواني آسيب زاد. و ختلالات شبه جسمي تجربه شوند.مجموعه علايم و باورهاي سبب شناختي مشابهي در بسياري از ساير نقاط جهان وجود دارند.
Fajijin kyfu sho
نوعي فوبي متمايز از نظر فرهنگي كه در ژاپن يافت میشود و از برخي جهات مشابه فوبي اجتماعي در DSM-IV است. اين نشانگان به ترس شديدي اطلاق مي شو از اين كه بدن فرد يا برخي اعضا يا عملكردهاي آن از نظر ظاهر. بو. حالت چهره . يا حركات مايه رنجش يا اهانت به ديگران يا شرمساري فرد هستند. اين نشانگان در نظام تشخيصي رسمي ژاپني براي اختلالات رواني گنجانده شده است.
Zar. يك اصطلاح عمومي است كه در اتيوپي . سومالي. مصر. سودان.ايران و ساير جوامع شمال آفريقا و خاورميانه رايج است و به تجربه تسخير فرد توسط ارواج اطلاق میشود افرادي كه توسط يك روح تسخير شدهاند ممكن است حملههای تجزیهای را تجربه كنند كه علايم آن عبارتند از فرياد زدن، خنده،كوبيدن سر به ديوار، آواز خواندن و يا گريستن. اين افراد ممكن است دچار آپاتي و انزوا شوند. ازخوردن يا انجام وظايف روزمره سرباز زنند يا ارتباط طولاني مدتي با روح تسخير كننده برقرار نمايند.از ديد مردم محلي اين رفتارها غير طبيعي و بيمار گونه تلقي نمیشوند.
لاتا (latah).
حساسيت مفرط به ترس ناگهاني. كه اغلب با اكوپراكسي. اكولالي. اطاعت از دستورات و رفتارهاي تجزیهای يا شبه خلسه همراه است. اصطلاح لاتا از مالزي يا اندونزي منشاءگرفته است. ولي اين نشانگان در بسياري از نقاط جهان يافت شده است. ساير اسامي اين نشانگان عبارتند از amurakh، irkunil، ikoto، olan، myriachit و menkeiti (اقوام سيبريايي)، baah-ji.bah-tsi.bah tschi (تايلند) ، imu (آينو. ساخالين. ژاپن) و silok, mali-mali (فيليپين). اين نشانگان در مالزي در زنان ميانسال شایعتر است.
لكورا (lecura). اصطلاحي است كه به وسيله افراد لاتيني زبان در ايالات متحده و آمريكاي لاتيني به کارم رود و به يك شكل شديد از سايكوز مزمن اشاره میکند اين اختلال را به يك اسيب پذيري ارثي. به تاثير مشكلات متعدد زندگي و يا به مجموعهای از هر دور اين عوامل نسبت میدهند. علايمي كه در افراد مبتلا به لكورا مشاهده میشود عبارت است از گسستگي كلام. سر آسيمگي . توهمهای شنوايي و بينايي . اتواني در تبعيت از قوانين تعامل اجتماعي غير قابل پيش بيني بودن و احتمالا خشونت.
مال دو اوژو (mal de ojo)
اين مفهوم در فرهنگهای مدیترانهای و ساير نقاط جهان به شكل گستردهای يافت میشود مال دو اوژو اصطلاحي اسپانيايي است كه در انگليسي به چشم شور (evil eye) ترجمه شده است كودكان بيش از همه در معرض خطر هستند. علايم آن عبارتند از خواب نا آرام و نامنظم . گريستن بدون علت واضح. اسهال .استفراغ. تب در كودكان يا شير خواران . گاه بالغين (به ويژه زنان) نيز به اين حالت دچار میشوند.
نرويوز (nervios) .
اصطلاحي راج در ميان مردم لاتيني در ايالات متحده و آمريكاي لاتين است. تعدادي از گروههای قومي ديگر . اسامي ديگري براي اين حالت دارند كه مرتبط با آن. ولي اغلب تا حدودي متمايز است (مثلا nerva در ميان یونانیهای شمال آمريكا) نرويوز. هم به حالت كلي آسيب پذيري نسبت به تجارب استرس زاي زندگي اطلا میشود. و هم به نشانگانی اشاره میکند كه در شرايط نامساعد و سخت زندگي ايجاد میگردد. اصطلاح نرويوز شامل دامنه وسيعي از علايم است. نظير ناراحتي هيجاني. آشفتگي جسمي و ناتاني كاركردي. علايم شايع آن عبارتند از سردرد و درد مغز. تحريك پذيري. مشكلات معده. اشكالات خواب. عصبي بودن. گريستن زياد. ناتواني تمركز. رشعه احساس گزگز. و گيجي همراه با حملات گه گاهي مشابه سرگيجه (mareos). معمولانرويوز مشكل ادامه داري است اگر چه ميزان ناتواني كه ايجاد میکند متغير است. نرويوز نشانگان بسيار گستردهای است كه در طيف آن. بيماراني كه هيچ اختلال رواني ندارند. تا كساني كه تظاهراتشان شبيه به اختلالات سازگاري. اضطرابي . افسرگي. تجزیهای . شبه جسمي. يا سايكوتيك است جاي میگیرند. تشخيص افتراقي به مجموعه علايم ايجاد شده. نوع رويدادهاي اجتماعي كه با شروع و پيشرفت نرويوز ارتباط دارند و سطح ناتواني به جا مانده بستگي دارد.
پيبلوكتو (Piblokto)
يك حمله تجزيهاي ناگهاني كه با برانگيختگي مفرط همراه است و تا 30 دقيقه طولف میکشد اكثرا به دنبال آن تشنجهای حركتي و كما رخ میدهد كه تا 12 ساعت ادامه دارد. اين نشانگان عمدتاً در جوامع اسكيمويي قطبي و نيمه قطبي مشاهده میشود. گر چه اسم آن در نواحي مختلف يكسان نيست. فرد مبتلا ممكن است از چند ساعت تا چند روز قبل از حمله. گوشه گير يا اندكي تحريك پذير شده باشد و نوعا نسبت به حمله دچار فراموشي كامل است در خلال حمله ممكن است فرد لباسهایش را بكند. اسباب و وسايل را خراب كند. كلمات ركيكي را فرياد بزند. مدفوع بخورد. از پناهگاه خود فرار كند و يا اعمال خطرناك يا غير منطقي ديگري انجام دهد.
بيليس كلرا (bilis and colera) (موينا muina) هم خوانده میشود) ا
عتقاد بر اين است كه علت زمینهای اين اختلال. تجربه خشم يا عصبانيت بسيار شديد باشد. بسياري از اقوام لاتيني. خشم را يك هيجان پر قدرت و خاص ميدانند كه میتواند اثرات مستقيمي بر بدن اعمال كند و علايمي را كه از قبل وجود داشتهاند تشديد نمايد. مهمترین اثر خشم. مختل كردن تعادلهای مركزي واصلي بدن است (كه براساس اعتقاد اين افراد. عبارت است از تعادل ميان ظرفیتهای گرم و سرد بدن و تعادل ميان جنبههای مادي و روحاني بدن) علايمي كه ممكن است در اين نشانگان مشاهده شوند عبارتند از تنش عصبي حاد ، سردرد، رعشه، جيغ و فرياد. ناراحتي معده و در موارد شديدتر از بين رفتن هوشياري حمله حاد اين نشانگان ممكن است خستگي مزمن در پي داشته باشد.
بوفه دليران (bouffee delirante).
اين نشانگان در غرب آفريقا و هائيتي وجود دارد اسم فرانسوي اين نشانگان به فوران ناگهاني رفتار پرخاشگرانه و سراسيمه . اغتشاش شعور (كنفوزيون) بارز. و برانگيختگي رواني – حركتي اشاره میکند. ممكن است گاه با توهمات بينايي يا شنوايي و يا افكر پارانوتيد همراه باشد حملههای اين نشانگان میتوانند مشابه حملات اختلال سايكوتيك گذرا باشند.
خستگي مغز (brain fag)
اين اصطلاح اولين بار در غرب آفريقا و براي اشاره به وضعيتي به كار رفت كه دانش آموزان دبيرستان و دانشجويان دانشگاه هنگام مواجهه با مشكلات تحصيلي به آن دچار میشدند. علايم آن شامل اشكال در تمركز. حافظه و تفكر است . اغلب اين دانش آموزان اظهار میکنند كه مغزشان خسته شده است ساير علايم جسمي معمولا مربوط به نواحي اطراف سر و گردن هستندو عبارتند از درد. فشار يا سفتي . تاري ديد. گرما.يا سوزش . فرسودگي يا خستگي مغز به دليل فكر كردن بيش از حد نيز اصطلاحي رايج در بسياري از فرهنگها است و نشانگانهاي حاصله ممكن است شبيه به برخي اختلالات خاص اضطرابي . افسردگي و شبه جسمي باشند.
دات (dhat) يك اصطلاح تشخيصي عاميانه مروط به هند است و به اضطراب شديد و نگرانیهای خود بيمارانگارانه اي اشاره میکند كه با خروج مني. سفيد شدن رنگ ادرار و احساس ضعف و فرسودگي ارتباط دارد. موار مشابه آن عبارتند از jiryan (هند). Sukra prameha (سريلانكا) و shen-kuei (چين).
بيهوشي گذرا (blackout يا falling-out)
اين حملهها عمدتاً در جنوب ايالات متحده و اقوام كارائيبي رخ میدهند و مشخصه آنها عبارت است از بيهوشي ناگهاني. كه گاه بدون علايم هشدار دهنده اتفاق ميافتد و گاه قبل از آن احساس گيجي يا شناور بودن در سر وجود دارد. معمولا چشمهای فرد باز هستند. ولي فرد ادعا میکند كه قادر به ديدن نيست. افراد مبتلا معمولا آن را كه اطرافشان اتفاق میافتد ميشنوند و میفهمند ولي احساس میکنند قدرت حركت ندارند. اين نشانگان ممكن است با تشخيص اختلال تبديلي يا اختلال تجزیهای همخواني داشته باشد.
بيماري شبح (goost sickness).
اشتغال ذهني با مرگ و فرد متوفي (كه گاه با جادوگري همراه است) . كه اكثرا در ميان بسياري از افراد قبايل سرخپوستان آمريكايي مشاهده میشود. علايم متعددي رای توان به بيماري شبح نسبت داد. نظير ديدن روياهاي بد. ضعف . احساس خشم . فقدان اشتها. غش . سرگيجه . ترس . اضطراب. توهم. فقدان هوشياري. اغتشاش شعور. احساس بيهودگي و احساس خفگي.
هوا- بيونگ (hwa-byung) (وول. هوا- بيونگ (wool-hwa-byung) هم ناميده میشود)
نشانگان عامیانهای در كره كه به صورت تحت اللفظي به نشانگان خشم ترجمه شده است و به سركوب خشم نسبت داده میشود. علايم آن عبارتند از بي خوابي خستگي. پانيك. ترس از مرگ قريب الوقوع. حالت عاطفي توام با ملال (ديس فوري). سوءهاضمه. بي اشتهايي. تنگي نفس. تپش قلب. درد و ناراحتي فراگير. و احساس توده در اپي گاستر.
كورو(koro)
احتمالا منشاء اين اصطلاح از مالزي است و عبارت از يك حمله ناگهاني و شدي اضطراب از اين كه قضيب (و يا در زنان. فرج و نوك پستانها) به داخل بدن كشيده شده و احتملا باعث مرگ فرد خواهند شد. اين نشانگان در جنوب و شرق آسيا گزارش شده است و در اين مناطق با اسامي محلي مختلفي شناخته میشود نظر SHUK YANG ، shook yong، suo uang (چين) ، jinhinia bemar (آسام)، يا rok-joo (تايلند). اين نشانگان در غرب به ندرت يافت میشود. گاهي اوقات كورو به شكل اپيدمي محلي در قسمتهایی از شرق آسيا رخ ميدهد. اين تشخيص در ويرايش دوم طبقه بندي چيني اختلالات رواني (CCMD-2) گنجانده شده است